هر بار می آمدم به پیجم سر میزدم، می دیدم که اصلا مطالب پیجم رو دوست ندارم ، چون لبریز از احساسات مخربی بودن که با فشار بقیه طغیان کردن، برای همین تصمیم به پاکسازی کردم و البته که خودم هم مقصر بودم، شاید میخواستم ثابت کنم ببین منم میتونم بد باشم، میتونم نامرد باشم، میتونم بدجنس باشم، میتونم با آبروی بقیه بازی کنم، میتونم بقیه رو خورد کنم، میتونم مثل تو و حتی بدتر از تو باشم... اما هر چقدر بدتر میشدم تا به یه عده ای معنای بد بودن رو بفهمونم، حال خودم بدتر میشد، هر چقدر بدیهام بزرگتر میشد، خودم کوچیکتر میشدم ...
غیر از اینه که حضرت علی (ع) میفرمایند:
گذشت اوج بزرگواریهاست...
غیر از اینه که پیامبر بزرگوار اسلام(ص) میفرمایند:
هنگامى که بندگان در پیشگاه خدا مى ایستند، آواز دهنده اى ندا دهد: آن کس که مزدش با خداست برخیزد و به بهشت رود، گفته مى شود: چه کسى مزدش با خداست؟ مى گوید: گذشت کنندگان از مردم...
غیر از اینه که من یه عمر دارم جار میزنم میخوام سربلند و پاک و بدون گناه برم پیش معبود ازلی و ابدی...
چی میشه که بین خواسته های قلبمون و اعمالمون و افکارمون و رفتارهامون کلی فاصله و تناقض هست...
کجای کار میلنگه، چرا من عاشق راستی و صداقت هستم، اما خودم دروغ میگم...
سختمه... ولی حداقل باید به زبون بیارم، شاید برام ساده ترش کنه، من گذشتم و رها کردم...
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران وای به حال دگران
میروم تا که به صاحبنظری بازرسم
محرم ما نبود دیده کوتهنظران
سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن
کاین بود عاقبت کار جهان گذران
شهریارا غم آوارگی و دربهدری
شورها در دلم انگیخته چون نوسفران...
من کنار کشیدم و رها کردم و گذشتم ، بقیه ی ماجرا رو به خدا میسپارم...
که قضاوت کار او و مختص ذات اوست...
میخوام اونقدر بزرگ بشم، که به تلخی های اون و اطرافیانش دیگه پاسخ ندم...
خدا خودش بلده چه جوری پاسخ بده...
من دیگه یه تماشاچی هستم، نه یه تماشاچی که منتظره مجرم به سزای اعمالش برسه...
بلکه یه تماشاچی که قراره به چیدمان مربی اعتماد صد در صد داشته باشه و فقط از بازی لذت ببره...
که دنیا یه بازی همیشگیه...
دوستان و همراهان عزیزم، اگر غم نوشته های من ، غمگین تون کرد، صمیمانه عذرخواهی میکنم و طلب بخشش میکنم، من از اعتراف به اشتباه و از عذرخواهی کردن هرگز واهمه نداشتم، چرا که اینکار رو مصداق شجاعت میدونم...
هر کسی در این مسیر با من رنجیده شد، من رو به بزرگواری خودش ببخشه...
و در آخر... :
از خدا میطلبم صحبت روشن رایی...
"الهی آمین"