دختر صوفی

یا رب ... بی حجابانه درآ... از در کاشانه ی ما... که کسی نیست به جز ، ورد تو در خانه ی ما...

یا "هو"

پنجشنبه, ۱۵ فروردين ۱۴۰۴، ۱۲:۰۹ ق.ظ

یا "هو"...

 

همه عالم کلماتند بود معنی "هو"          

درس اینست در این مکتب شاهانه ی ما

گر به سر منزل عشاق دَر آیی بینی                  

رفعت و منزلتِ این دل دیوانه ی ما...

از عصر دلم یه حالی بود ، من از سال ۸۵ یا شاید هم ۸۴ سیگار میکشیدیم، که آروم بشم، اما نشدم، رفتم بیرون از خونه سیگار کشیدم، یه نخ، دو نخ، نخ سوم رو نصفه خاموش کردم و رفتم اونجایی که وقتی خیلی کلافه هستم میرم... دلم آرامش میخواست، رفتم اون حرمی که وسط شهرمونه، با کاشی کاری های آبی، با هوای خنک، با یه بوی عطری که هیچوقت تمام نمیشه و همیشه ملیحه، طواف کردم، اومدم نشسته یه گوشه ی حرم، ذکر یا "الله" گفتم ، ذکر یا "هو" گفتم، ذکر یا "علی" گفتم، تسبیح رو دور انگشتام تاب میدادم و ذکر میگفتم، نمیدونم چقدر ولی به خودم اومدم ، دیدم مدتهاست چشمام بسته ست و آروم هستم، بلند شدم طواف کردم و دعا کردم، برای داداشم که سر به راه بشه، برای خواهرم که خوشبخت بشه، برای پدر و مادرم که مریض نشن، برای بانو(فانی) که قلبش آروم بشه، برای بستگی که ازش بیخبرم، برای پدر غزال ، برای خود غزال، برای Bahar و utopia و الیو و همه ی دوستای توی وبلاگ... برای اون دختر ۲۲ ساله که مهمان بود اینجا و تک فرزند و توی نوروز اینجا تصادف کرد و الان با هوشیاری ۳ توی کماست، برای فامیلم که سالها ندیدمشون، برای دوستام، دوباره رفتم اون کنج نشستم، تسبیح رو میچرخوندم و با خودم ذکر میگفتم، یا "الله" ، یا "هو" ، یا "علی" ...

هر کدوم صد بار، دویست بار، حتی سیصد بار... 

دوباره بلند شدم طواف کردم، گفتم خدایا قلبم رو از سیاهی پاک کن، مسیر درست رو جلوی پام بذار... خدایا من فقط خودِ خودت رو میخوام، خدایا تو شاهد هستی که تنها عشقی که توی قلبم از کودکی تا الان دارم، عشق به وجود لایتناهی تو بوده، دو نفر اومدن تو ذهنم، که ببخشمشون، نتونستم، نمیشه...

یکیش ............. 

یکیش هم خیلی ها اینجا میشناسن... 

گفتم خدایا منو از دروغ و فریب دور کن، منو از اینکه با آدم‌های بد همسو بشم تا بخوام به دیگران دروغ بگم در امان نگه دار... خدایا من قطعا مقصر بودم... وقتی میگفت چت رو دو طرفه پاک کن، که فلانی نفهمه................... به اندازه ی اون توی اون دروغ شریک جرم بودم، منم اون بستر رو فراهم کردم که اون فلانی از همه جا بی‌خبر فریب بخوره، در حالی که شایسته ی فریب خوردن و دروغ شنیدن نبود... 

من خودم برای خودم توبه کردم و این چند وقت هم برای جبران اون دروغ ها تلاش خودم رو کردم ، به اون کاری ندارم که برای خودش چه برنامه ای داره... 

اما من پشیمونم...

سرم رو به ضریح تکیه دادم و چشمام رو بستم و برای چند لحظه هیچی نخواستم، فقط میخواستم توی همون آرامش عمیق باشم، حس میکردم نور داره از پوستم رد میشه و وارد بدنم میشه، این حس رو دوست داشتم، واقعی و غیر واقعیش برام مهم نبود، گفتم...:

خدایا من فقط تو رو میخوام، نیومدم اینجا چیز دیگه ای برای خودم دعا بکنم، چیزی که متعلق به دنیای فانی باشه نمیخوام... من رو توی مسیری که انتخاب کردم یاری کن... کمکم کن که سالم و پاک زندگی کنم... با بد و بدکاره همنشین نشم، از بد و بدکاره مسیرم جدا باشه... خدایا کمک کن توی مسیر درست ثابت قدم باشم...خدایا کمک کن توی مسیر شناخت تو و عشق به تو ، گام بردارم...

 

یا رب...: 

بی حجابانه درآ از در کاشانه ما

که کسی نیست به جز وردِ تو درخانه ما...

 

یا "هو"

 

  • ۰۴/۰۱/۱۵
  • صوفیا !!!

نظرات  (۴)

آفرین 

ان شاءالله دل همه مون نورانی بشه

پاسخ:
درود 
انشاالله... 💚❤️🙏
  • اِلیو ‌‌‌‌‌‌
  • دکتر کم کم دارم میرم، خوبی بدی دیدی حلال کن:)

    پاسخ:
    عزیزم...
    این چه حرفیه الیو جان...
    درکت میکنم...
    منم دو هزارتا وبلاگ داشتم در طول کل دوران ها... 😁
    هی حذف میکردم، هی میرفتم، هی میومدم...
    احتمالا به همین زودی ها باز اینکار رو بکنم... 😊
    امیدوارم هر جا هستی موفق و تندرست باشی...
    مراقب خودت باش... ❤️
  • اِلیو ‌‌‌‌‌‌
  • لطف دارید دکتر جان، فکر کنم توی بیان از همه بیشتر شما رو اذیت کردم واسه همین شرمندم، انشالله که شمام اوضواع شغلتون ردیف شه و برگردید سرکار، همچنین شاد و پایدار باشید.

    پاسخ:
    اینجوری نگو الیو ...
    تو خیلی پسر خوبی هستی...
    خیلی ...
    اونقدری که واقعیت من یکی از رفتنت از فضای مجازی خوشحالم، حقیقتا چون میترسم توی این محیط آسیب ببینی...
    میترسم بهت آسیب بزنن...
    خیلی مراقب خودت باش...
  • اِلیو ‌‌‌‌‌‌
  • خوبی از خودتونه، همیشه لطف داشتید نسبت بهم، البته از فضای مجازی نمیرم و موج بعدی فعالیتم تولید محتوای ویدیویی توی اینستاگرامه، ولی از بیان میرم و شما و دوستان رو تنها میزارم، با اینکه دلم واسه همتون تنگ میشه، مراقب باشید آدما بهتون صدمه نزنن.

    پاسخ:
    الیو عزیزم
    پسر خوب ...
    منم دل تنگت میشم، اما با توجه اینکه خودم هم توی اینستاگرام فعالیت عمومی دارم، میدونم جوش با اینجا تفاوت داره، اینجا همه راحت تر هستن،  خودشون هستن و البته همین هم سبب میشه یه عده ای بخوان سواستفاده کنن، مطمئنم توی تولید محتوا میدرخشی، اگر چه اینجا هم باشی، انقدر عاقل و متین هستی، که مطمئنم به قدرتمندترین شکل، از خودت، روحت و روانت مراقبت میکنی...

    ارسال نظر

    نظر دادن تنها برای اعضای بیان ممکن است.
    اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.