دختر صوفی

یا رب ... بی حجابانه درآ... از در کاشانه ی ما... که کسی نیست به جز ، ورد تو در خانه ی ما...

دختر صوفی

یا رب ... بی حجابانه درآ... از در کاشانه ی ما... که کسی نیست به جز ، ورد تو در خانه ی ما...

  • ۱
  • ۰

آخر خط

خودکشی مرگ قشنگی که بدان دل بستم

دست کم هر دو سه شب سیر به فکرش هستم

گاه و بی گاه پر از پنجره های خطرم

به سرم میزند این مرتبه حتما بپرم... sad

شاعر : علیرضا آذر

 

  • ۰۳/۱۱/۲۵
  • صوفیا !!!

آخر خط

نظرات (۱)

  • اِلیو | Eliwe ‌‌‌‌‌‌
  • خودکشی دیگه خز شده، بنظرم واستادن و مبارزه کردن قشنگ تره...

    پاسخ:
    الیو جان این حرف اقتضای سنت هست، منم همسن تو بودم، انقدر انگیزه داشتم که میخواستم دنیا رو تغییر بدم، بنظرم ایستادن و دوام آوردن هم کلیشه ای شده، ‌کاری که همه دارن میکنن، بدون نتیجه...
    میدونی به یک جایی میرسی که میگی کاش زندگیم معنای دیگه ای جز مبارزه کردن دوام آوردن میداشت، به یک جایی میرسی که از این نبرد نابرابر خسته میشی... 
    به یک جایی میرسی می بینی دیگه الان فقط با خودت برای زنده موندن یا نموندن مبارزه میکنی...
    ته اش هم هیچی نیست...
    اینو منی دارم میگم که برای لحظه به لحظه زندگیم جنگیدم و تلاش کردم و چیزی درست نشد...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی